قضاوتی عجیب و با زکاوت از حضرت علی (ع)
شخصی در حال مرگ بود .
او قبل از مرگش وصیت کرد: من 17 شتر و 3 فرزند دارم ، شتران مرا طوریتقسیم
کنید که بزرگترین فرزندم نصف انها را
و فرزند دومم یک سوم آنها را وفرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث
ببرند !
وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیرشدند و به
یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم
این 17 شتر را به این ترتیبتقسیم کنیم؟
و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در عربستان می تواند ب
آنها کمک کند .
ممنون از انتخابت
خواهشا بی نظر این وب را ترک نکن
هر روز به ما سر بزنید و شاهد بهترین مطالب باشید
با عضویت در خبرنامه زیباترین مطالب را در ایملتان داشته باشید
خواهشا به هر پست سر میزنید امتیاز دهی کنید به صورت پایین هر پست
بنابراین آنها به نزد امام علی (ع) رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند .
حضرت فرمودند : رضایت می دهید که من شترم را به شتران شما اضافه کنم آنگاه
تقسیم نمایم؟
گفتند: چگونه رضایت نمی دهیم.
پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصفشتران
بود، نه شتر داد. به فرزند دوم که
سهمش ثلث شتران بود، شش شتر داد وبه فرزند سوم که سهم او یک نهم بود، دو
شتر داد و در اخر یک شتر باقی
ماندکه همان شتر حضرت بود ...
واسه نابودی دشمنان اسلام یه صلوات بفرستید
:: موضوعات مرتبط:
مطالب زیبا ,
داستانها زیبا ,
,
:: برچسبها:
داستان - مطالب زیبا ,
|
امتیاز مطلب : 149
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49